جدا من خوشحال هستم که ساکنین خانه ی ملت در اینچنین فضای سالم ؛ صمیمی در حال فعالیت می باشند !

سختی مرگ آنقدر نیست که دوری دوست ...

حادثه تاسف بار برخورد هواپیمای سی 120 را در روز 3 شنبه به همه ی دوستان و بویژه دوست و همسایه عزیز در این فضا امید تسلیت عرض میکنم.

امید جان ، تنها میتونم بگم که با تمام وجود از  وقوع این حادثه متاسفم .نمیدانم که چه عبارت دیگه ایی رو میتوانم به کار بندم تا اندوه خوخویش را از اندوه تو و افسوس خویش را از افسوس تو بیان کنم .

امید جان میدانم که غمی بس سنگین را تحمل میکنی چرا که    سختی مرگ آنقدر نیست که دوری دوست ... و چه دوستی والاتر از پدر ...؟

...

نمیدانم چه حکمتی در این داستان وجود دارد که بهترین ها در این سوانح از میان ما میروند....؟

چرا این عالم هیچ گاه توان نگهداری این گرانقدران را نداشته ، ندارد و نخواهد داشت ...؟

نمیدانم...

خداوند روح پدر گرانقدرت را با ائمه و خوبان محشور ؛و قرین رحمت و مغفرت خویش نماید .

دادند خبر عید آمده است ....عید سعید آمده است //
بر من چه که ، عید آمده است ؟....عید سعید آمده است ؟  // 
رو ده خبر بر منعمان ....بر پولداران ،بر ظالمان //
 بزم و طرب دایر کنند .... آدم خوران ، خونخوارگان //
 من در شبم این روز نیست .... پایان این شب روز نیست //
 این اخکر از قلب من است .... هر قلب را این سوز نیست //
 این روز که هست نوروز تو ... این هست کهنه روز من //
 آن شور و ان تصنیف ها .... یک آه سینه سوز من //
گر هست این عید سعید .... بهر لئومان پلید //
از بام ویران کلبه ام .... هر دم زمرگ آید نوید //
.....//
گشت و تفرج بهر تو .... کز کرده در کنج بهر من //
نوشیدن خون بهر تو .... تسلیم خون از بهر من //
.....//
از می دو لب را تر کنید .... جور و ستم بد تر کنید //
 طبل جفا را بر زنید ... گوش سپهر را کر کنید //
*** این می که میخورید شما .... بر خود نبارید چون هما //
 این گردش ارض و سما .... میخواره ها کرده فنا ***//.......

 پ.ن : :

بعضی قسمت ها از شعر رو حذف کردم َ چون احتمالا باید به جرم فعالیت بر ضد نظام دادگاهی میشدم ! ما که همینطوریش ژامون گیره حالا بخواد ....به هر حال معذرت میخوام اگه کمی زیبایی شعر به هم ریخته . موفق باشید .